آنچه خواندید ابتدای مهمترین خبر دیروز مملکت بود. خبری که در خبرگزاری میراث فرهنگی با این تیتر آمده بود: «آبگوشت قابلیت ثبت در فهرست میراث معنوی را دارد.»
بر این مژده گر جان فشانم رواست. فقط همین یکمشکل را داشتیم که به همت مسئولان بیربط ذیربط رفع خواهد شد. فقط عواقبش کمی مسئلهساز است. فرض کنید آبگوشت به عنوان میراث معنوی ایرانیان ثبت شود، آنوقت گمان نمیکنید که ممکن است دستوری صادر شود که جماعت توریست ایرانی در سفرهای خارجیشان با توجه به اینکه لباس ملی نداریم، یکی یک گوشتکوب بیندازند گردنشان. حالا خودتان تصور کنید حضور پرغرور ایرانیان گوشتکوببهگردن را در اماکن و سمینارهای گوناگون حین بازدید یا سخنرانی یا مذاکرات و نگاه پرسشگرانه حضار را در باب این نماد معنوی ایرانی. لابد هر وقت هم مهمان خارجی به ایران بیاید، باید یک دیزی سنگی و یک عدد گوشتکوب بدهیم به یادگار ببرند.
در مرحله بعد یک مشکل دیگر هم پیش میآید، آن هم محافظت از گوشتکوب معنوی است. اگر بنایی ثبت جهانی شود، یک شئون و شروطی دارد که اگر رعایت نشود، از فهرست ثبت جهانی حذف میشود. اگر همین موضوع درباره میراث معنوی هم باشد، داستان پیش میآید، در باب اینکه چه رفتارهای احترامآمیزی باید با گوشتکوب داشته باشیم که شئون و شروطش حفظ شود.
تا اینجای کار قبول. فقط تورو خدا هاون (همان هَوَنگ خودمان) را دیگر ثبت معنوی و ملی نکنید که همین را کم داریم که از فردا مجبور باشیم به هونگ و دستههونگ هم احترام بگذاریم و برایش سرود بخوانیم.
باعث افتخار
علی لاریجانی، رئیس مجلس گفته است: «اگر قوه قضائیه، مسئولی را به دادگاه فراخواند، باید با افتخار حضور پیدا کند.»
زن: چته؟ چرا ناراحتی؟
مرد: ناراحت نیستم، دارم افتخار میکنم.
زن: واسه چی؟
مرد: هیچی یه مسئله کاریه.
زن: بگو دیگه. جون من بگو.
مرد: هیچی. فردا که رفتی خونه خواهرت، افتخار میکنی تا من شب بیام. من فردا دادگاه دارم. اگرم نیومدم تو باز به افتخارت ادامه بده، مخصوصاً جلوی اون باجناق کچلم!
زن: چرا؟ مگه چی شده؟
مرد: هیچی از وقتی رئیس شدم، گند زدم توی اداره. حالا فردا باید با کمال افتخار برم دادگاه.
زن: وای چقدر خوشحالم عزیزم. تو واقعاً باعث افتخار و سربلندی خانوادهای. امشب شام چی میخوای برات درست کنم؟ شرایطمون داره کنونی میشه. میخوای بعد شام بچهها رو زود بخوابونم بریم با هم پارک قدم بزنیم؟
نظر شما